در حال نوشتن نمايشنامه آيا تصور روشني داريد كه پايانبندي نمايشنامه چگونه خواهد بود؟
نه. به گمانم برايم هر نمايشنامهاي نيروي خودش را دارد، سير حركت، ضرباهنگ و سرعت خودش را. افسونش در همين است. مثل آدمهايي كه موسيقياي در سرشان ميشنوند يا در هوا يا هر جاي ديگر. اين نوا را به شكل خاصي جذب ميكنند و بعد موسيقي شروع ميكند به حرف زدن با آنها. رشته ويژهاي از قوانين و شرايط و ساختارهاي پيچيده دارد كه لزوما نميشود توصيف يا توصيهاش كرد. به نظرم نمايشنامه هم همينطور است. كاري كه سعي ميكني انجام بدهي، به شكلي، برگزاري يكجور ملاقات است. سعي ميكني با اين چيزي كه دارد اتفاق ميافتد ملاقات كني. براي همين، واقعا نميتوانم بگويم هر بار كه به نوشتن نمايشنامهاي مينشينم يك آغاز، ميانه و پايان برايش دارم. هر لحظه از نمايشنامه يك آغاز، ميانه و پايان است.
نويسنده | ژيلا اسماعيليان |
قطع | وزيري |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 152 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 16.4 * 1.1 * 23.3 |
وزن | 205 |
سال چاپ | 1397 |
هنوز نظري ثبت نشده است