به جاي او آسمان شروع به گريه كرد. دستهايش را زير آسمان از هم گشود و از تهدل نامش را فرياد كشيد و خدا را صدا زد. سرماي استخوان سوز اطراف آزارش ميداد، مثل رفتن دردناك او؛ كاش آن بخش«شوريدگياش» يك فصل سرد بود تا با رسيدن بهار سبز شود، اما افسوس كه او با بيدار شدنش، تا ابد براي او يك«كابوس» ميماند؛ كابوسي زيبا؛ به زمين و زمان مشت ميكوبيد. اي كاش قادر بود مشتي پر قدرت بر دهان «زمانه» سنگدل بزند.
نويسنده | الهه محمدي |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 768 |
نوبت چاپ | 2 |
ابعاد | 14 * 3.5 * 20.8 |
وزن | 836 |
سال چاپ | 1397 |
هنوز نظري ثبت نشده است