مقصود اسپينوزا در رساله الهي - سياسي تفكيك حوزه دين از حوزه فلسفه است، بدانگونه كه هر يك بتواند به راستي آني باشد كه هست. اين يعني خلاص دين از فلسفه، و از آن مهمتر خلاص فلسفه از دين. او براي هر يك از اين دو رويكرد به عدالت و احسان جايگاه و جامعهشناسي خاصي قائل است.
به باور او خير هر دو در اين تفكيك است، و اين خير عام است، زيرا منجر به رفاه و امنيت مردم، و صلح و پايداري كشور ميشود. اين درست مغاير است با ادعاي علم كلام؛ و به اين ترتيب نافي تمامي نظراتي است كه دين و فلسفه را معادل يا قابل تلفيق با هم ميگيرند.
از نظر واقعيت تاريخي، بلافصلترين مقصود اسپينوزا در نوشتن اين متن تقويت آزادي انديشه در جامعه هلند، به ويژه با تحديد قدرت كشيشان و جايگاه الهيات در امور ديني و سياسي بود.
به باور وي، اين قدرتها عمدتا مسئول دامن زدن به تنشها و خصومتهاي مذهبي بودند، و دهان و قلم انديشندگان غيرمتعارف مانند خود اسپينوزا را ميبستند.
مشخصا همت او بر آن بود تا با كاستن از قدرت رسمي كليسا تا حدودي مسيري فراپيش خويش و ديگراني كه با وي همدلي ميكردند بگشايد تا بتوانند آراي خويش را آزادانه در ميان همعصران خويش رواج دهند.
اما از آن مهمتر، وي اميدوار بود، و حتي انتظار داشت، كه با اين كارش به ايجاد جامعهيي آزادتر و باثباتتر كمك كند.
نويسنده | بنديكت اسپينوزا |
قطع | رقعي |
مترجم | علي فردوسي |
نوع جلد | گالينگور |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 510 |
نوبت چاپ | 4 |
ابعاد | 15.5 * 2.8 * 22.1 |
وزن | 712 |
سال چاپ | 1398 |
هنوز نظري ثبت نشده است