... گفته بود «آفتاب دواي افسردگيه». از آن روز، هر صبح كه آفتاب ميافتاد اينجا روي تخت، اين جمله فراموشنشدنياش توي سرم زنگ ميزد... و من چشمها را ميبستم. آفتاب صورتم را گرم ميكرد. يك دست را ميگذاشتم روي شكمم و دست ديگر را ميكشيدم روي تخت و هر صبح به هر دو جاي خالي، صبح بخير ميگفتم. دواي افسردگي مامان براي من كاري نكرد، تا روزي كه براي اولين بار بعد از آن شب سياه، با شنيدن يك جمله از كسي كه هميشه كنارم بود و نبود، دلم تكان خورد...
نويسنده | مريم ايلخان |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 120 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.6 * 0.8 * 21 |
وزن | 129 |
سال چاپ | 1396 |
هنوز نظري ثبت نشده است