گفتم؛ يعني خواستم بگويم، نميدانم چه ولي هرچه خواستم بگويم نشد؛ حرفم نيامد. جاش سكوت آمد ماسيد - لانه كرد توو حنجرهام. چندباري گفت: «الو الو. بفرماييد، با كي كار داريد - داشتيد؟» حرفي - گفتي نزدم، نتوانستم بزنم. فقط صداش را، تن نرم - مخملي صداش را گوش داده - شنيدم. انگاري برا همين آمده زنگ زده باشم كه صداش را بشنفم. آرامم ميكرد - كرد. يكجور آب روي آتش بود - شد برام. هنوز داشت الو الو ميكرد كه گوشي را گذاشتم. از باجه درآمدم. رفتم سمت خيابان اصلي؛ ماشين گرفتم برا بيمارستان اعصاب كه فرار كرده بودم ازش.
نويسنده | رضا كاظمي |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 136 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.3 * 1 * 20.6 |
وزن | 134 |
سال چاپ | 1396 |
هنوز نظري ثبت نشده است