به مرغي ميمانم كه در ته آسمان ناگهان بالهايش بريزد و در ميان ستارگان، آويخته به تاريكي حيران بماند. ديگر نميدانم دستواره در دست كيست اما ميبينم كه هر چه فروتر ميرود به جايي گير نميكند، ژرفاي آب پايان ندارد. ميخواهم چيزي بپرسم نميتوانم. راهنماي روزگارديده فكر مرا ميخواند و جوابهايش را مثل سرماي بيزبان زمستان در من ميدمد. پيش از آنكه بگويم چه ميكني مرد، مرا به كجا ميبري؟ او فهمانده است كه «آب ميبرد نه من.»
نويسنده | شاهرخ مسكوب |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 88 |
نوبت چاپ | 3 |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 0.6 |
وزن | 100 |
سال چاپ | 1399 |
هنوز نظري ثبت نشده است