در جمع ما همهجور آدمي هست: جوانها كه طلايهدار گروهاند و كولهبارهاي آذوقه را به دوش ميكشند؛ ميانسالها، مرداني سالم و نيرومند كه آوازخوان گام برميدارند؛ و پيرمردها كه نيمي از راه را بالا ميآيند و همان جا اتراق ميكنند. گاهي در راه ميايستيم، به پشتسر نگاهي مياندازيم تا مطمئن شويم از پيرمردها كسي در راه نمانده باشد. آنها با فاصله نه چندان دور گفتوگوكنان از پشتسر ما ميآيند. گروه ما از دور به گلهاي گوزن ميماند كه بر دامنهها چه بيخيال به راه خود ميرود!
فاصلهها اندك است و حتي رفتار كند پيرمردها به چشم نميآيد. تنها يازده نقطه ريز پيداست كه پاورچينپاورچين از كرانه برف بالا ميرود. چه كسي ميداند كه او جايي از پشت بلندترين صخره، بر ما چشم دوخته است؟
نويسنده | رضا فرخفال |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 184 |
نوبت چاپ | 3 |
ابعاد | 14.2 * 1 * 21.3 |
وزن | 175 |
سال چاپ | 1400 |
هنوز نظري ثبت نشده است