مرگ: (زيرا او چيزي نيست جز مرگ) يا عيسي مسيح. نزديك بود گردنم بشكنه.
نات: (با حيرت به او نگاه ميكند) تو كي هستي؟
مرگ: مرگ.
نات: مرگ. گوش كن. ميتونم بشينم؟
نزديك بود گردنم بشكنه. دارم مثل بيد ميلرزم.
نات: گفتم تو كي هستي؟
مرگ: مرگ. يه ليوان آب ميآري؟
نات: مرگ؟ يعني چي؟
مرگ: چت شده؟ اين لباس سياه و صورت سفيدمو نميبيني؟
نات: چرا.
مرگ: الان هالووينه؟
نات: نه.
مرگ: پس من مرگم ديگه. حالا ميشه يه ليوان آب يا فرسكا بدي دستم؟
نات: اگر اين يه شوخيه...
مرگ: شوخي چيه؟ ببينم تو پنجاه و هفت سالته؟ نات آكرمني؟ آدرست پلاك 118 خيابون پسيفيك؟ مگر اينكه اشتباه اومده باشم. كو اين برگه احضاريه؟ جيبهايش را ميگردد و سرانجام كارتي را با يك آدرس رويش نشان ميدهد، ظاهرا دوباره براي اطمينان نگاهي به آن مياندازد.)
نويسنده | وودي آلن |
قطع | رقعي |
مترجم | نگار شاطريان |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 112 |
نوبت چاپ | 7 |
ابعاد | 13.3 * 0.5 * 18.9 |
وزن | 100 |
سال چاپ | 1402 |
هنوز نظري ثبت نشده است