اتفاقات عجيب در اداره جانگيري كم نميافتد. باور كنيد زياد هم هست. حكمت است ديگر. در بوركينافاسو كه بودم يك روز بايد دختربچهاي را به خاطر فقر غذايي ميكشتم. دستور كه آمد وا رفتم، همان جا استعفايم را نوشتم، اما گفتند تو براي تبعيد آمدهاي نه به ميل خودت كه حالا بخواهي استعفا دهي. چه خاطره تلخي بود. دست آخر، دختر را كه روي يك حصير پارهپاره شده ميان انبوه حشرات پرنده به كما رفته بود، جانگيري كردم و بعد از آن كوشيدم اساسا در هيچ كاري دخالت نكنم. اما يادم است روح سياهش را كه به ماموران جانشويي دادم، خنديد، از اين كه جانش را گرفته بودم خوشحال بود و با نگاهش ازم تشكر ميكرد.
| نويسنده | اميررضا مافي شيراز |
| قطع | رقعي |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 95 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | 14.3 * 0.5 * 21.3 |
| وزن | 125 |
| سال چاپ | 1394 |
هنوز نظري ثبت نشده است