قهرمان اين رمان تخيلي – علمي، پدربزرگ، قرباني يک اشتباه است؛ اشتباه دوستاني مصلحتانديش که فقط خير او را ميخواهند. اما اين خيرخواهي، در عصر رايانهها و ليزرها و انرژي خورشيدي و اعضاي مصنوعي و مهندسي ژنتيک به بهاي گران تمام ميشود، به از دست دادن پدربزرگ،با آن سبيلهاي سفيدش،حکايت نگاهش، با لبخندها، خشمها و مهربانيهايش، با فرديتش. فاجعه از اعتنا نکردن به حرف خود پدربزرگ آغاز ميشود. که مرتب ميگفت: شما به چه حقي فکر ميکنيد که مصلحت مرا بهتر از خودم ميدانيد؟ چرا خود را مجاز ميدانيد به جاي ديگران درباره منافعشان تصميم بگيريد؟
نويسنده | نادر ابراهيمي |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 176 |
نوبت چاپ | 4 |
ابعاد | 13.9 * 0.7 * 20.9 |
وزن | 225 |
سال چاپ | 1400 |
هنوز نظري ثبت نشده است