آرش: ازت عذر ميخوام. تو رو خدا من ببخش كه ترسوندمت. من به وجودت نياز دارم شيوا. تو همه زندگي مني. اگه بري، من خودم ميكشم. ميرم خودم غرق ميكنم.
شيوا: فكر ميكني خيلي جمله قشنگي گفتي؟ تو به هر حال يه روز اين كار ميكني. اگه با تو باشم، حتمن اين كار ميكني. فقط من هم قرباني ميشم. با اتفاقي كه امروز افتاد من الان خوشحالم كه زندهم. من دارم نفس ميكشم. انگار اولينباره توي زندهگيم دارم نفس ميكشم. بايد امروز اين اتفاق ميافتاد تا من بدونم زندهگي ر بيشتر از تو دوس دارم. نه، تو همه زندهگي من نيستي. هيچكس همه زندهگي هيچكس نيست.
نويسنده | محمد يعقوبي |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 72 |
نوبت چاپ | 2 |
ابعاد | 14.4 * 0.5 * 21.4 |
وزن | 75 |
سال چاپ | 1396 |
هنوز نظري ثبت نشده است