- جزییاتاز آنچه بر سرش آمده بود به هيچكس چيزي نميگفت. اما گاهي خاصه در غروب در ساعتي كه آواي ناقوس كليسا زماني را به يادش ميآورد كه احساسي ناشناخته سراپايش را لرزانده و در تپش انداخته بود در جان جاودانه مجروحش توفاني برميخواست. آنوقت روحش به لرزه ميافتاد و درد عشق باز در دلش شعلهور ميشد و سينهاش...
- مشخصات محصول
- 0
از آنچه بر سرش آمده بود به هيچكس چيزي نميگفت. اما گاهي خاصه در غروب در ساعتي كه آواي ناقوس كليسا زماني را به يادش ميآورد كه احساسي ناشناخته سراپايش را لرزانده و در تپش انداخته بود در جان جاودانه مجروحش توفاني برميخواست. آنوقت روحش به لرزه ميافتاد و درد عشق باز در دلش شعلهور ميشد و سينهاش را به آتش ميكشيد. تنها و افسرده به آرامي اشك ميريخت و زير لب زمزمه ميكرد كاتريناي من كبوتر بيهمتايم خواهرك شيرينم...
نويسنده | فئودور داستايوفسكي |
قطع | جيبي |
مترجم | سروش حبيبي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 144 |
نوبت چاپ | 4 |
ابعاد | 12 * 0.5 * 16.5 |
وزن | 100 |
سال چاپ | 1396 |
هنوز نظري ثبت نشده است