گفتهاند نويسندگان تراژدي به آساني بزرگي و شكوه را باور دارند، همانگونه كه ما به آساني پستي را باور داريم. در روزگاران گذشته، راسين و كرني شاهان و ملكهها را بر صحنه ميبردند و تماشاگر آنان را بزرگ ميديد، امروزه شاهان و ملكهها را اگر بر صحنه ببينيم، آنها را دلقكان و دريوزگاني ميبينيم در لباس زيبا.
اشتاينر در مرگ تراژدي از اين دگرگوني در ديدگاه سخن ميگويد، ديدگاهي كه بنيان فلسفي تراژدي يونان باستان را لرزاند. به نظر او انسان عقلاني، يا بهتر است بگوييم عقل زده، مشكل بتواند اسطورههاي انسان دوران كلاسيك و باورهاي نهفته در آنها را بپذيرد. او انسان معاصر را درگير معضل بزرگي ميبيند، اين انسان از يك سو براي بر كرسي نشاندن انسانيتش و با كمك گرفتن از خردش، نيروهاي ناپيدا را از لوح ذهنش زدوده است و از سوي ديگر، دريافته آنچه كه به لوح ذهنش زدوده است و از سوي ديگر، دريافته آن چه كه به دنبالش بوده ـ انسانيتش ـ پايمال شده است. بدين ترتيب، اشتاينر در چهار راه حوادث روزگار مدرن به بررسي تراژدي ميپردازد.
نويسنده | جورج اشتاينر |
قطع | رقعي |
مترجم | بهزاد قادري |
نوع جلد | گالينگور |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 360 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14 * 2 * 23 |
وزن | 360 |
سال چاپ | 1399 |
هنوز نظري ثبت نشده است