دست درازي كردم كه دو هزاري را بگيرم ولي دستم را لرزه غريبي گرفته بود. دو هزاري از دستم افتاد به زمين و رفت به طرف حياط و باغچه. دختر هم خم شد كه دو هزاري را بگيرد و با همان حالت خميدگي عقب دو هزاري رفت به طرف باغچه و دفعتاً چادرش گير كرد به درخت گل سرخ و از سرش افتاد. دختر سر برهنه و «خاك بر سرم» گويان (چون چهارقد هم بر سر نداشت و گيسوانش باز بودند) هي سعي ميكرد با دو دست خود صورت از شرم حيا چون گل برافروخته خود را بپوشاند. من يك دفعه، حقيقتاً مثل اينكه خورشيد چشمم را خيره كرده باشد قلبم با كمال شدت بناي زدن را گذاشت و بدون آن كه منتظر دو هزاري بشوم از خانه بيرون جستم و در پشت در مثل اينكه حالت غشي به من دست داده باشد به سكوي خانه تكيه كرده و مدتي با حال خراب همانطور ايستادم.
نويسنده |
|
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 236 |
نوبت چاپ | 3 |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 1.4 |
وزن | 240 |
سال چاپ | 1401 |
هنوز نظري ثبت نشده است