اما من چرا کاري برايت نکردم، جلوي شهوانم را نگرفتم، بر خودم غلبه نکردم _خدايا، تو از همهچيز باخبري_ اما قضاوت نکن، نگاه کن، من عذر آوردهام _قضاوت نکن_ خدايا بگذاري با عذر و بهانه رد شوم اما قلبم را مبتلا و آزرده نکن. من جرئت ندارم… جرئت نميکنم… من دعا ميکنم اما جرئت دعاکردن ندارم. [اين دل به تمامي از آنِ بشريت است، حتي اگر هيچ کاري نکرده باشم] چون من عاشق ملک? قلبم هستم، من در برابرش به خاک ميافتم، تو حق داري از کنارم رد شوي اما من تو را ستايش ميکنم [و اکنون به من اجازه بده اين جا به انداز? پنج ساعت عاشق تو باشم، تنها پنج ساعت باقي مانده است.]
| نويسنده | فئودور داستايوفسكي |
| قطع | رقعي |
| مترجم | شاهپور عظيمي |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 403 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | 14.5 * 21.5 * 1.8 |
| وزن | 500 |
| سال چاپ | 1403 |
هنوز نظري ثبت نشده است