لرد مانتبري نامزدياش را با اگنس لاکوود بهم ميزند تا با کنتس نارونا ازدواج کند. اين زوج درخشان سرانجام به ونيز ميرسند و آنجا ساکن ميشوند، همخانه با برادر کنتس مانتبري جديد. برادر جناب لرد، هنري وستويک که عاشق اگنس است، به او خبر ميدهد لرد از دنيا رفته و دههزار پوند بيمهي عمر از او مانده که ارث همسرش است. در اين ميان، مردي که راهنماي مسافرتي جناب لرد بوده هم ناپديد ميشود. پليس قرن نوزدهمي، تحقيقات را آغاز ميکند و ماموران بيمه هم سرانجام به اين نتيجه ميرسند که لرد به مرگ طبيعي از دنيا رفته است. يک جاي کار حسابي ميلنگد: اگنس، هنري و تعداد ديگري از اعضاي خاندان مانتبري و وستويک به ونيز ميروند و در هتل تازهافتتاحشده اقامت ميکنند؛ بيخبر از اينکه اين هتل در واقع همان خانهاي است که لرد مانتبري در آن در گذشته است. ماجراها از اين هم پيچيدهتر ميشوند؛ در اتاقي تاريک اما مجلل، با فضايي گوتيک و وهمآور، هنري و اگنس با هولناکترين تجربهي زندگيشان دستبهگريبان ميشوند. کنتس مانتبري رازي سياه و باورنکردني در سينه دارد و در زماني ديگر، نزد پزشکي معتمد ميرود که به او ثابت کند جنون ندارد. در نهايت، کنتس و اگنس با هم رودررو ميشوند؛ در شهر و شرايطي که انگار مردگان سر سازش ندارند.
قطع | پالتويي |
نويسنده | ويلکي کالينز |
مترجم | محمود گودرزي |
نوع جلد | شوميز |
تعداد صفحات | 240 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 12.5 * 20 * |
وزن | 175 |
سال چاپ | 1403 |
هنوز نظري ثبت نشده است