خانم پالفري با لحني کموبيش رؤياپردازانه ادامه داد: «بعضي وقتها، اون موقع که يه زن جوون متأهل بودم، آرزو ميکردم آزاد باشم، آزاد و رها از قيدوبند بچهداري و تعهدات اجتماعي، از وظايفي که هر آدمي به عهدشه، متوجهي چي ميگم؟ و همينطور از نگرانيهايي که درباره عزيزانت داري؛ بيماري بچهها و پدرومادرهاي پابهسنگذاشته و مشکلات مالي. هرکسي بعضي وقتها آرزو ميکنه از همه اينها فرار کنه. ولي راستش آدم نبايد آرزو کنه که هيچکس بهش نياز نداشته باشه، چون اينطور که من فهميدهم تنها راه آزاد بودن همينه.»
بلاخره دارند اليزابت تيلر را بهعنوان يک نويسنده مهم انگليسي به رسميت ميشناسند: نويسندهاي بينهايت نکتهسنج، بينهايت مشفق و بينهايت عميق. بهعنوان خواننده بارها و بارها به رمانها و داستانهاي او بازگشتهام و از آنها لذت بردهام. اما بهعنوان نويسنده هم بارها سراغ او رفتهام –با احساس احترام و حيرتزده از آثارش؛ و سعي کردهام کشف کنم چطور اين آثار را نوشته است. (سارا واترز)
نويسنده | اليزابت تيلر |
قطع | پالتويي |
مترجم | مزدك بلوري |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 296 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 11 * 18 * 1.8 |
وزن | 195 |
سال چاپ | 1401 |
هنوز نظري ثبت نشده است