آريل دورفمن اين معماي جنايي-موسيقايي واقعي را از دل تاريخ بيرون کشيده؛ سال 1789 است و موتزارت از سر احترام و کنجکاوي بر مزار يوهان سباستين باخ حاضر شده است. شايعه است جراح چشمپزشکي باخْ، آهنگسازِ کبير، را به قتل رساندهاست. چهل سال بعد، موتزارت جوان براي پيدا کردن پاسخ به اين معما در هزارتويي از موسيقي و شرارت گم ميشود و در روزگار سرکشيها همراه با آهنگسازان نابغهها در سالنهاي موسيقي و نجيبخانهها دمخور شرلاتانها و نجيبزادگان ميشوند. موتزارت با آن صداي گرم و جوانش راوي اين معماست؛ در جستوجوي سرنخ به سراغ مرگ مرموز فريدريش هندل، موسيقيدان همعصر باخ، و رفتن به سايهي کريستين باخ بهعنوان ميراثدار باخ کبير در تمام اين مسير بر سرش سنگيني مي و بازماندهايست و بازماندهاي بازماندهاي آن، آنها بازماندهاي آنها هستند.
نويسنده | آريل دورفمن |
قطع | رقعي |
مترجم | حسام امامي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 240 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.5 * 20.5 * 1.5 |
وزن | 220 |
سال چاپ | 1400 |
هنوز نظري ثبت نشده است