رمان‌‌ها و داستان‌هاي زيادي در اين سال‌ها نوشته شده که محوريت‌شان بر زندگي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي و ... عاشقان کتاب و کتاب‌فروش‌ها بوده است. از «تنهايي پرهياهو»ي بهوميل هرابال تا «شکسپير و شرکا»ي جرمي مرسر و انبوهي کتاب پر از قصه‌ي ديگر، روايت‌گر داستان‌هاي کتاب‌خوان‌ها و کتاب‌فروش‌ها بوده‌اند و تجربه نشان داده که عاشقان کتاب‌ها در سرتاسر جهان، از خواندن روايت‌هاي ديگر عاشقان کتاب لذت وافري مي‌برند و از آن‌ها استقبال مي‌کنند. اگر سرخوشي در عين خمودگي، خموشي، درخودفرورفتگي و استيصال هانتاکه‌ي تنهايي پرهياهو را کنار شورمندي پر از زندگي و ميل به هم‌زيستي و عاشق‌پيشگي جرمي شکسپير و شرکا را کنار هم بگذاريم، با آمدن «يادداشت‌هاي کتابفروش» جلال برجس، به سويه‌ي ديگر اين داستان‌ها مي‌رسيم که برآمده از ذهن و زبان، تاريخ و اکنون شهروند خاورميانه بودن است. به کتاب برجس بايد وراي ديگر کتاب‌هاي ازاين دست نگريست و پيوند ميان قصه‌هايي که خوانده مي‌شود و آگاهي حاصل از آن‌ها را به وضعيت جامعه‌ي پيراموني درک کرد؛ هنگامه‌ي برساخته شدن لوياتاني عظيم از درون ابراهيم کتابفروش. جلال برجس اردني رمان يادداشت‌هاي کتابفروش را بر بستر تاريخ و وضعيتي نوشته که مي‌تواند با حجم نامتصور ناکامي‌ها، خشونت، فقر و خشم، نيک‌خوترين آدم‌ها را به شرورترين‌ها بدل کند.