در عرفان اسلامي، حجاب به معاني متناظر با معناي لغوي آن (سِتر و پرده) به کار رفته است. صورتها و تعينات موجودات يا صورتهايي که خدا به واسطه آنها بر بنده خود آشکار ميشود، حجاب و ستر او هستند. در بياني فنيتر، حجاب به معناي انطباع صور کَوْني (مادّي و دنيوي) در قلب است به گونهاي که تمام آن را فرا گيرد و امکان تجلي حقايق در قلب وجود نداشته باشد و در حقيقت هر آنچه سالک را از حق باز دارد، حجاب است. بر اين پايه، علوم و معارف يا کشف و شهود سالک و نيز هستي او همه حجاباند.
معناي اصطلاح حجاب و مرادفهاي آن، در نسبت با سه رکن اساسي آموزههاي عرفاني (يعني ذات حق، عالَم و انسان)، روشن ميشود. اگرچه خدا بالنسبه به خويش از هرگونه حجابي مبراست، در نسبت انسان با خدا مراتب متعددي از حجاب و پوشيدگي وجود دارد که با مراتب سلوکي ارتباط وثيقي دارند. از سوي ديگر، معناي عالم نيز پيوند نزديکي با معناي حجاب دارد.
در اين نوشتار، چهار رساله از محمد بن علي ابن عربي ( 560ـ 638ق) ذيل اين عناوين گردآمده است :
رساله احديت
رساله قربت
رساله حجب رساله شق الجيب
اين رسالهها که به زبان عربي نگارش يافته، با ترجمه فارسي نيز توضيحات مختصري همراه است .رساله اول شامل ديدگاههاي عرفاني ابن عربي درباره توحيد و يگانگي خداوند است .رساله دوم به مبحث نبوت، ولايت و هدايت اختصاص يافته است .در رساله سوم انواع حجابها و موانع سير و سلوک عرفاني بازگو شده است .و در رساله پاياني رازهاي نهاني خلقت، فضاي لايتناهي و اسرار عالم هستي بررسي و تشريح شده است .
به گفته ابن عربي، اين حجابها بسيار لطيفاند، چنانکه از سويي آنها را نميبينيم و از سوي ديگر، و بهرغم وجود چنين حجابهايي، خداوند فرموده است: «نَحْنُ أقرَبُ اِليهِ مِن حَبْلِ الوَريد» (ما از شاهرگ او به او نزديکتريم). رفع حجابهاي نوري و ظلماني که حق بدانها از عالم مُحتَجِب شده، از آنرو سبب سوختن مخلوقات ميشود که حقيقت موجودات ممکن را نور و ظلمت تشکيل ميدهد؛ لذا، همواره از وراي حجاب هستي خود به خدا نظر ميکنند و اگر اين حجابها رفع شوند وجود امکاني آنها نيز زايل خواهد شد و از همينرو خدا لازمه ارتفاع اين حجابها را سوختن مخلوقات دانسته است.
خداوند در قرآن نيز خود را نور آسمانها و زمين خوانده است.بر اين اساس، ابن عربي معتقد است قسمي از نور وجود دارد که بدان ميشود اشيا را ادراک کرد، ولي خود آن ادراک نميشود. در اين حالت، نور براي انسان در حجاب است.وي در جاي ديگر حجابهاي ظلماني حق تعالي را اجسام طبيعي و حجابهاي نوري او را ارواح لطيفه دانسته است که هر دو مظهر صفاتاند، اگر چه از جهتي پوشاننده ذات محسوب ميشوند.
قيصري حجابهاي نوري و ظلماني حق متعال را مراتب تجلي و ظهور دانسته است.عبدالرزاق کاشي فناي خلق را به رفع حجابهاي نوراني و ظلماني جلال دانسته است. از نظر او، اين رفع حُجُب با سوختن حجابهاي مزبور بر اثر نور جمال وجهِ باقي، تحقق مييابد. همچنين حجابهاي نوري ميتوانند حضرت اسمائي باشند، زيرا اسماء الهي حجاب طلعت ذات الهياند، به اين اعتبار که مانند روي آيينهاند که ذات الهي در آنها ظهور نموده است.
نويسنده | محيالدين ابن عربي |
قطع | رقعي |
مترجم | گلبابا سعيدي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 233 |
نوبت چاپ | 2 |
ابعاد | 14.2 * 21.4 * 1.1 |
وزن | 275 |
سال چاپ | 1387 |
هنوز نظري ثبت نشده است