اين كتاب يك رمان است كه بر اساس حوادث اولية زندگيِ نويسنده نوشته شده و ابتدا به سال 1963 با نام مستعار ويكتوريا لوكاس در انگلستان به چاپ رسيده است. «سيلويا پلات» پس از فارغالتحصيلي از دانشگاه هنگاهي كه برندة مسابقة سردبيري مدعو مجلة ”مادموازل“ شد، به مدت يك ماه به نيويورك رفت تا در دفتر بسيار مدرن مجله مشغول به كار شود. وي به عنوان دختري زيبا، بسيار با استعداد و انديشمند كه به آرامي نيز درهم ميشكست، به ميان زندگي مرفه عدهاي افكنده ميشود، سردبيري يكي از اشرافيترين مجلات مد آمريكا را بر عهده ميگيرد و در ضيافتهاي پرزرق و برق شركت ميكند و آنگاه كه از نيويورك راهي خانهاش ميشود، ناگاه به خود ميآيد و به كاويدن درون خويش ميپردازد. وي در همين ايام در زيرزمين خانهاش مخفي شد و بيش از ده قرص خوابآور را يكجا بلعيد. پس از مدتي او را يافتند و به درمانش پرداختند و در يك آسايشگاه رواني بستري كردند. سيلويا در رمان حباب شيشه به بازسازي اين دوره از زندگيش پرداخته است.
نويسنده | سيلويا پلات |
قطع | رقعي |
مترجم | گلي امامي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 256 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14 * 1.2 * 21 |
وزن | 275 |
سال چاپ | 1384 |
هنوز نظري ثبت نشده است