پرده آخر از نمايش يك دوستي بيست ساله كه براي ديدن آن، كامران افخم را از تهران به رامسر ميكشاند. ديدار با دوستي از آن سالها و گفتگوهايشان زخمهايي را باز ميكند كه گذر زمان آنها را التيام نبخشيده است. و تابستان با بيان آن رازها خيسترين روزهاي خود را تجربه ميكرد...
«... تمام نگاه زيباي عاري از تظاهر و دروغت كه براي من سمبل عشق و مهرباني بود را اينجا و بر روي دفتر خاطرات ايام گذشته جرعه جرعه مينوشم. يادها و خاطرهها هيچوقت در زندگي انسان گم نميشوند. فقط شايد بنا بر قوانين نانوشته روزگار گاه كمرنگتر ميشوند...»
| نويسنده | محمد صابري |
| قطع | رقعي |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 296 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | 14.4 * 1.7 * 21.5 |
| وزن | 286 |
| سال چاپ | 1398 |
هنوز نظري ثبت نشده است