يك روز به مختارالسلطنه خبر رسيد كه نرخ ماست در تهران سر به فلك زده است. وقتي اخطارهاي او جواب نداد، با لباس مبدل به سراغ ماستفروشان دارالخلافه رفت و وارد مغازهاي شد و ماست خواست. يكي از ماستفروشها كه مختارالسلطنه را نشناخت از وي پرسيد: «چه جور ماستي ميخواهي؟» مختارالسلطنه گفت: «مگر چند نوع ماست داريم؟» فروشنده گفت: «معلوم ميشود اهل تهران نيستي. دو جور ماست داريم: ماست معمولي و ماست مختارالسلطنه.» مختار با حيرت از فروشنده در مورد خاصيت اين دو نوع ماست پرسيد و شنيد: «ماست معمولي، ماست سفت و چرب است، بدون آن كه داخلش آب ريخته باشند و قيمتش گران است. اما ماست مختارالسلطنه ماستي است كه نصفش آب است و ما آن را به قيمتي كه شخص مختار تعيين كرده، ميفروشيم و به همين دليل نام مختارالسلطنه را بر اين ماست گذاشتهايم.» مختارالسلطنه پرسيد: «مردم از همه جا بيخبر، اين نوع ماست را كه شبيه دوغ است، چگونه ميخورند؟» فروشنده ادامه داد: «ماست را داخل كيسه ميريزند، آويزانش ميكنند، يك مدت كه بماند آبش خارج و ماست سفت ميشود و قابل خوردن.» مختارالسلطنه كه تا آن موقع خونسردياش را حفظ كرده بود بيش از اين طاقت نياورد كه مضحكه فروشندگان شود و به فراشان حكومتي دستور داد: ...
نويسنده | فرزانه نيكروح متين |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 184 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 13.7 * 1.3 * 20.5 |
وزن | 213 |
سال چاپ | 1395 |
هنوز نظري ثبت نشده است