اگر كافكا زن بود، اگر ريلكه برزيلي يهودي ‌تباري بود زاده اوكراين. اگر رمبو مادر بود، اگر به پنجاه سالگي رسيده بود. اگر هايدگر از آلماني بودن دست كشيده، رمانس زمين را نوشته بود. من از چه رو به اين اسم‌ها متوسل شده‌ام؟ از اين رو كه طرحي از همجواري فراگستري رسم كنم. حدود همين حوالي، جايي است كه ليسپكتور در آن‌جا مي‌نويسد. از ادبيات به تنگ آمده‌ام: تنها سكوت تسكينم مي‌دهد. اگر به نوشتن ادامه مي‌دهم، به اين خاطر است كه در اين جهان كار ديگري ندارم جز انتظار مرگ. جستجوي كلمه‌اي در تاريكي... بر آنم در گل و لاي غلت بزنم...