با يك عده آسمون جل ديگر به دام پليس افتادم. تو زيرزمين تاريكي حبسمان كرده بودند. نه كتك خورده بودم و نه چاقوي جلد داري را كه عادت داشتم هميشه همراهم باشد، ازم گرفته بودند، بعد از سه روز و سه شب آلمانها تحويلمان گرفتند. حالا... حالا ديگر وضع بهتر بود. دست كم از آن زيرزمين نمور و موشهايش راحت شده بوديم. دلم ميخواست از خوشحالي بزنم زير آواز، ولي ساكت بودم و همين طور خفهخون گرفته با بقيه بازداشتيها گلهوار در ميان سرنيزهها به پيش ميرفتم...
| نويسنده | زاهاريا استانكو |
| قطع | رقعي |
| مترجم | محمدعلي صوتي |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 256 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | 14.4 * 1.2 * 21.2 |
| وزن | 291 |
| سال چاپ | 1396 |
هنوز نظري ثبت نشده است