جيمز گراهام بالارد (2009 _ 1930) را جادوگرِ اعظم داستاننويسي لقب دادهاند. مردي با ذهني پيچيده و مملو از نگراني براي جنون انسان، جنوني که بسياري از رمانهاي او را وارد فضاهاي آخرالزماني کرده است، از جمله رمانِ مشهورِ خشکسالياش را. نويسنده اين رمان را سالِ 1965 منتشر کرد. رماني پُرماجرا و نفسگير درباره خشک شدنِ کره زمين و مرگِ آب، چيزي مثلِ آخرين روزهاي حيات و تلاشِ قهرمانها و آدمها براي نگه داشتنِ اين حيات. براي همين قصهاي در رمان اجرا ميشود که از يکسو پا در پيشگوييهاي عذابآلود کتاب مقدس دارد و از سويي ديگر هراسِ بالارد از آينده بشر، خشونتي که بينِ اين انسانها وجود دارد و اميدِ بالارد به پيروزي انسان در واپسين لحظات يک رمانِ درخشان ساخته است. نويسنده رمانهاي تصادف و برج و امپراتوري خورشيد در اين رمان درامِ خود را بر پايه انهدام قرار ميدهد، انهدامي که همهگير است و در بطنِ آن انسان ايستاده است. بالارد همواره دغدغه سقوطِ انسان و تبديلش به موجودي وحشي و مجنون را داشت، امري که بهتدريج رخ ميدهد اما وقتي اتفاق بيفتد همه را ميسوزاند. خشکسالي با اين منش يکي از رواييترين و سادهخوانترين رمانهاي جي. جي. بالارد نيز محسوب ميشود، نابغهاي که هميشه ميتواند در ناکجاآبادش مخاطب را غافلگير کند.
نويسنده | جيمز گراهام بالارد |
قطع | رقعي |
مترجم | علياصغر بهرامي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 260 |
نوبت چاپ | 2 |
ابعاد | 14.4 * 1.6 * 21.3 |
وزن | 240 |
سال چاپ | 1397 |
هنوز نظري ثبت نشده است