زندگينامه جوديت كر در سه جلد با نامهاي وقتي هيتلر خرگوش صورتي مرا ربود، بمب روي خاله ماماني و كودكي در دوردست، كتابهايي است پر از اميد، حاوي نكاتي بسيار جالب و ظريف در مورد وقايع تاريخي كه اغلب از ديد جامعه پنهان ميماند و در كمتر جايي نوشته ميشود.
بمب روي خاله ماماني داستان سالهاي نوجواني اوست كه در دوران جنگ جهاني دوم در لندن سپري ميشود.
وقتي به وسط ميدان رسيد، آفتاب درآمد و همهچيز غرق رنگ شد. آب در حوضچه برق زد. يونيفورم يك سرباز نيروي هوايي از رنگ خاكستري به رنگ آبي درآمد و از شيشهاي كه در دست داشت چيزي به دختري كه پيراهن صورتي پوشيده و ميخنديد، پاشيد. شيشه را كه از اين دست به دست ديگر ميداد، لحظهاي در نور درخشيد. دو زن سرودي را ميخواندند و بلوز گلدارشان انگار غرق گل بود. گنجشگها پرواز ميكردند. آسمان ميدرخشيد.
| نويسنده | جوديت كر |
| قطع | رقعي |
| مترجم | روحانگيز شريفيان |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 328 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | 14.5 * 1.5 * 21.5 |
| وزن | 379 |
| سال چاپ | 1395 |
هنوز نظري ثبت نشده است