بالاخره هرمز به روي صحنه آمد، با كت و شلوار مشكلي و پيراهن سفيد. تارهاي نقرهاي موهايش زير نور پروژكتورها ميدرخشيد و صورتش خندان و آسوده بود. رو به سالن تعظيم كرد و بعد چرخيد و رو به اركستر قرار گرفت. سالن ساكت شد. نفس در سينه آلاله حبس شد. بعد با حركت دست هرمز نوازندهها شروع كردند و آلاله خيره به حركت دستهاي او به دنياي شگفت موسيقي رفت. كمكم سالن در نظرش محو شد و حالا تنها هرمز را ميديد و با هر حركت دست او مجموعهاي از ضربان نتها را روي پوست خود احساس ميكرد. كمكم جزيي از موسيقي شد و موسيقي با او درآميخت.
نويسنده | ناهيد طباطبايي |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 92 |
نوبت چاپ | 26 |
ابعاد | 14.4 * 0.5 * 21.4 |
وزن | 120 |
سال چاپ | 1402 |
هنوز نظري ثبت نشده است