نگام به بازار ماسيد و خبري از كتابفروش نشد. دو سه تا بلال سرد شده و پلاسيده، رو دستم مونده بود. غروب كه داشت از بالاي ديوار نونوايي شاطر خليل بالا ميرفت جعبه بساطم گذاشتم رو سينهام و راه افتادم طرف خونه. دلم براي كتابام تنگ شده بود. نشستم گوشه اطاق و دوباره از اول همهشون و ورق زدم. يه جاهايي از هر كتاب و خوندم. از كتاب رنج بيشتر از بقيه خوشم مياومد...
نويسنده | غلامرضا رمضاني |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 152 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.4 * 0.6 * 20.8 |
وزن | 150 |
سال چاپ | 1391 |
هنوز نظري ثبت نشده است