آنچه در اين كتاب آمده است، مجموعهاي است از مقالات، در باب جامعهشناسي هنر و ادبيات، برگرفته از سه مكتب فكري مشخص و تاثيرگذار در قرن بيستم. اولين جهت نظري ارائه شده «نظريه انتقادي مكتب فرانكفورت» است كه از دل موسسه مطالعات اجتماعي دانشگاه فرانكفورت برآمده و نظريه زيباييشناسي تئودور آدورنو را ميتوان درخشانترين جهتگيري نظري اين نحله دانست كه حاصل نفي راهبرد اساسي روشنگري، يعني تخصصي كردن دانش است، نوشتههاي آدورنو كه تركيبي ديالكتيكي است از آنچه جامعهشناسي، فلسفه، نظريه ادبي و ... ميخوانند، شاخصه هنر مدرن را نوعي ضد اجتماعيت يا خو بنيادي ميدانند. در برابر اين اين رويكرد، مقاله پير ماشري و اتين باليبار، كه نمايندگان مشخص مكتب «ماركسيسم ساختارگرا» هستند، هنر را يكي از تجليات توليد اجتماعي و نهادي متاثر از ساز و برگ ايدهئولوژيك دولت ميداند و در عين حال، فاصله نظريه خود را از زيباييشناسي ماركسيسم ارتدوكس بارز ميسازد.
نويسنده | جمعي از نويسندگان |
قطع | رقعي |
مترجم | شهريار وقفيپور |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 144 |
نوبت چاپ | 4 |
ابعاد | 14.4 * 0.7 * 21.1 |
وزن | 150 |
سال چاپ | 1401 |
هنوز نظري ثبت نشده است