«شنيدهايد ميگويند توي خواب ميدانستم دارم خواب ميبينم، اما من توي کابوسم و ميدانم که اين زندگي من است.»
اولکر زني است منحصربهفرد و بسيار آشنا. زني که از شوهرش خشونت ديده، اما در نبود گريزگاهي براي نجات، سالها اين آزار را تحمل کرده است. اما درنهايت شبي از خانه بيرون ميزند و دستآخر از بيپناهي به بيمارستاني پناه ميبرد. او براي جاگيرشدن، شغلي هم در آنجا براي خودش دستوپا ميکند: ميشود همراه بيماران تنها و بيکس.
اولکر باور دارد آن که ميگريد يک درد دارد و آن که ميخندد هزار درد، او از شوخطبعياش بهعنوان مکانيسم دفاعي براي دوامآوردن کمک ميگيرد.
| نويسنده | سراي شاهينر |
| قطع | رقعي |
| مترجم | مژده الفت |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 208 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | * * |
| وزن | 150 |
| سال چاپ | 1403 |
هنوز نظري ثبت نشده است