همرنگ جماعت آشکارا رماني چندوجهي است: داستان سفر ماهعسلي در پاريس، ماجراي يک قتل حکومتي، شرح حال يک مرد و توصيف يک عصر و يک جامعه. اما، با نگاهي دقيقتر، درمييابيم که اين رمان بهويژه تصوير شخصيت و نگرش اخلاقي خاصِ عصر ماست؛ همرنگ جماعت و همرنگي با جماعت. قهرمان قرن گذشته فردي شورشي بود، کسي که ميخواست متمايز باشد، مخالفت کند و با ديگران متفاوت باشد. به گفتهي موراويا، در عوض قهرمان عصر ما همرنگ جماعت است، يعني کسي که ميل به سازگاري دارد. البته وراي معنايي که داستان در يک بافت دقيق سياسي مطرح ميکند، در سطح ادبي، رمان ارائهدهندهي تصويري واقعي و ملموس از تقابل بين تمدن عقلاني و تمدني تحت سلطهي بينظمياي است که در درجهي اول اخلاقي است. به اين ترتيب، در اين داستان مضمون بزرگ موراويايي از رابطهي بين انسان و جامعه پديد ميآيد، مضموني فرافکنانه و آرامشبخش که در آنِ واحد اشکال ممکن فُرم و موضوع را گرد ميآورد تا به هنر تبديل کند.
«مارچلّو براي نخستين بار، علاوه بر احساس محبت صادقانهي هميشگي به جوليا، برايش احساس ترحم کرد. فهميد که هنوز فرصت براي عقبنشيني باقي است و براي گذراندن ماهعسل بهجاي رفتن به پاريس، جايي که بايد مأموريت خود را انجام دهد، ميتوانند به جاي ديگري بروند. پس از آن، به وزارتخانه خواهد گفت که از انجام اين مأموريت خودداري ميکند. اما همان لحظه، متوجه شد که چنين چيزي ناممکن است. اين مأموريت احتمالاً محکمترين، مسالمتآميزترين و قاطعترين گامي بود که ميتوانست بردارد تا بهطور قطع همرنگ جماعت شود. ازدواج با جوليا، جشن عروسي، مراسم مذهبي، اعتراف و عشاي رباني هم گامهايي در همين راستا بودند، اما بهنظرش آنها از اهميت کمتري برخوردار بودند.»
نويسنده | آلبرتو موراويا |
قطع | رقعي |
مترجم | هاله ناظمي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 302 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * |
وزن | 300 |
سال چاپ | 1403 |
هنوز نظري ثبت نشده است