حسب حال يک سگِ نژاده. کتاب «فلاش: يک سرگذشت»، با عنوان اصلي Flush: A Biography، روايتي است ميانِ داستان و ناداستان. ويرجينيا وولف در کتاب «فلاش» سرگذشت سگي به نام فلاش و صاحب او را در متن زندگي شهري انگلستان قرن نوزدهم و نيز در ايتالياي همان دوران روايت مي‌کند و همچنين از خلال اين روايت، تصويري از جامع? طبقاتي و اشرافي قرن نوزدهم و جايگاه زنان در آن دوره به دست مي‌دهد. صاحب فلاش اليزابت برت براونيگِ شاعر است. وولف در کتاب «فلاش»، در عين اينکه مي‌کوشد به ياري قوه تخيل احساسات و ذهنيات يک سگ و نوع دريافت او از جهان و آدم‌ها را تجسم بخشد، وارد ذهن اليزابت براونينگ به عنوان يک زن روشنفکر و فرهيخته قرن نوزدهمي نيز مي‌شود و هم برش‌هايي از زندگي اجتماعي و فرهنگي و خصوصي اين زن را به تصوير مي‌کشد و هم تنهايي‌ها و اندوه و خلوت او را. ضمناً گويي وولف در اين کتاب مي‌کوشد در آينه يک زن شاعر قرن نوزدهمي به درکي از موقعيت خود به‌عنوان زني اديب و روشنفکر نيز برسد و درون خود را نيز واکاوي کند. وولف که نويسنده‌اي با دغدغه‌هاي فمينيستي و حساس به مسائل زنان و جايگاه آنان در نظام مردسالار بود و از همين منظر به ادبياتي که زنان شاعر و نويسنده خلق مي‌کردند و مطالعه اين ادبيات در چشم‌انداز تاريخي جامعه مردسالار مي‌پرداخت، در کتاب «فلاش» نيز به‌نوعي دغدغه‌هايي از اين دست را از خلال شرح سرگذشت زني شاعر مطرح کرده است. متن اصلي کتاب «فلاش» نخستين بار در سال 1933 منتشر شده است.