شايد بتوان گفت «جنايت و مکافات»، «اديپ شهريار» و «هملت»، سه اثر ادبي بزرگ تاريخند که بيشترين ارجاع، اقتباس و بحث و حرف را در پي داشتهاند. البته که تفاوت جنايت و مکافات با آن دوي ديگر، در رمانبودنش است؛ رمان در معناي پيشروترين فرم ادبي چند سدهي اخير. اغراق نيست اگر بگوييم هيچ کشور صاحب تئاتر و سينمايي وجود ندارد که اقتباسي بوميشده يا نشده از رمان بزرگ داستايفسکي را به صحنه نبرده يا اکران نکرده باشد! علاوه بر همهي اينها، انبوه بحث و نظر، بهخاصه فلسفيدن مدام پيرامون راسکولنيکف و نوع مواجههاش با جهان بيرون و درون خودش، موجب شده که کتاب درخشان نابغهي روس، در مقام رماني که جهان پس از خودش را به شکلي بيبازگشت متأثر کرده است، شناخته شود. کتاب «داستايوسکي و فلسفه: جستارهايي دربارهي جنايت و مکافات» چهارمين کتاب از مجموعهي «ازچشم فلسفه» است که نويسندگان مختلف در هفت جستار سعي کردهاند بازي جنايت و مکافات در زمين فلسفه و فلسفه در زمين رمان را واکاوي کنند. رمان جناب فئودور ميخايلاويچ داستايوفسکي، البته که با همهي فلسفيدن، منظر روانشناختي عميق و پيشي گرفته از دورانش، هيچگاه ادبيّتش را ازدست نميدهد و به همين دليل است که رمان بزرگ همهي زمانهاست و کتاب پيش رو، بهدرستي به جاي تحليل و تفسير صرف، بهگفتوگو با اين کتاب پرداخته است.
| نويسنده | رابرت گواري |
| قطع | رقعي |
| مترجم | زانيار ابراهيمي |
| نوع جلد | گالينگور |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 280 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | * * |
| سال چاپ | 1401 |
هنوز نظري ثبت نشده است