قصهي ارواح کليمانجارو قصهي صعودي است سرشار از رسالت. تنها يک حکايت از صعود به کليمانجارو و فتح قلهي اوهارا نيست، بلکه قصهي مبارزهي مردان، زنان و کودکاني است که ميخواستند بهعنوان قهرماناني هميشهبيدار، بخشي از آن کوه شوند، بهعنوان انسانهايي والامقام بر قلههاي نشسته در وجود خود صعود کنند و روحشان را چون پرچمي همواره در اهتزاز بر فرازش استوار کنند. صعودکنندگان در اين قصه که تکتيراندازهاي صهيونيستي عضوي از اعضاي بدنشان را از بين بردهاند، حاملان اين پيامند که:
تکتيرانداز، تفنگ تو خيلي دقيق به هدف شليک ميکند اما يک عيب دارد و آن اينکه به انگشتي نياز دارد تا به ماشه فشار آورد.
تکتيرانداز، تو خيلي بامهارت به هدف شليک ميکني ولي يک عيب بزرگ داري و آن اينکه بهعنوان يک انسان ميتواني فکر کني اما فکر نميکني.
نويسنده | ابراهيم نصرالله |
قطع | رقعي |
مترجم | حميدرضا مهاجراني |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 368 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 2.1 |
وزن | 365 |
سال چاپ | 1401 |
هنوز نظري ثبت نشده است