امپرسيونيسم، هنر بدوي و هنر انتزاعي از جمله مضامين محوري نظريههاي هنر در سالهاي آغازين قرن بيستم است.
پيشرفتهاي علمي نيز در اين مقطع تاريخي تأثير ژرفي بر هنر گذاشت و هنرمندان را با واقعيتهاي جديدي روبهرو کرد و به شکلگيري سبکهاي هنري نويني انجاميد.
روانشناسي شيوههاي ادراک بصري انسان، باستانشناسي تمدنها و فرهنگهاي کهن، انسانشناسي اقوام و قبايل بدوي در آن سالها دگرگونيهاي چشمگيري در نظريههاي هنر پديد آورد.
در اين کتاب ميخوانيم که روانشناسي تجربي چگونه با آزمون، سنجش و اندازهگيريهاي علمي به جاي تکيه بر نظريههاي سنتي زيباشناسي توانست خوشايندي آثار هنري را تبيين کند.
کشف نقاشي غارها و پيکرههاي دوران پيش از تاريخ چشماندازهاي جديدي به روي پژوهشگران گشود و آنان را به کاوش در سرچشمههاي کهن هنر برانگيخت.
آشنايي بيش از پيش غربيان با هنر اقوام و قبايل بدوي افق نگاه هنرمندان و منتقدان را گسترش داد و هنر بدوي را به يکي از منابع الهام آفرينشهاي هنري قرن بيستم مبدل کرد. شکوفايي رويکردهاي روحاني به هنر در ابتداي قرن بيستم يکي از خاستگاههاي مهم هنر انتزاعي بود.
نويسنده با تحليل مباني معرفتي و نوشتههاي نظري بنيادگذاران اين هنر، خواننده را با تحولات درونمايههاي هنري و تجليات نقشمايههاي بصري در آفرينشهاي اين جنبش هنري آشنا ميکند.
نويسنده | موشه باراش |
قطع | رقعي |
مترجم | محمدرضا ابوالقاسمي |
نوع جلد | گالينگور |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 572 |
نوبت چاپ | 2 |
ابعاد | 14.5 * 22 * 3.7 |
وزن | 655 |
سال چاپ | 1400 |
هنوز نظري ثبت نشده است