تا نيمهي کتاب گمان ميکردم با داستاني بچگانه و شيرين دربارهي پدري شيدا روبهرويم. اما سلما لاگرلوف چه غافلگيريها که برايم در چنته نداشت!... اين اثر رماني درخشان است و سلما لاگرلوف در ميان 111 نفري که نوبل [ادبيات] را بردهاند، براي من يکي از محبوبترينهاست.
باب کوربِت، استاد دانشگاه وبستر، ميسوري، 2015
امپراتور پرتغالستان شاهکار کوچکي از سلما لاگرلوف است... اما بهخوبي چيرهدستي نويسنده را نشان ميدهد. اين اثر رماني شيرين و لطيف است، با داستاني تأثيرگذار که يادآور افسانههاي باستاني است. عشق يک پدر به دخترش و جنوني که فقط محصول خيال باطل عشق ابدي است، هستهي داستان را تشکيل ميدهد. خوانندگان بايد با دو عينک اثر را بخوانند: عينک عشق و عينک جنون، که جداييناپذيرند و اجتنابناپذير... جالب است که تأثيرگذارترين جملهي کتاب مربوط به رابطهي يان با دخترش نيست، بلکه مربوط به رابطهي او با همسرش است، که جنون يان آن را از رابطهاي سرد و دور به رابطهاي نرم و شيرين تبديل ميکند:
«يان ديوانه نيست، اما خداوند پردهاي جلو چشمانش کشيده تا مجبور نباشد چيزي را ببيند که طاقتش را ندارد؛ و اين مايهي شکرگزاري است.»
ايرنه لامي، نشريهي Inkroci ، ايتاليا
نويسنده | سلما لاگرلوف |
قطع | رقعي |
مترجم | مرجان رضايي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 248 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 1.5 |
وزن | 220 |
سال چاپ | 1400 |
هنوز نظري ثبت نشده است