نزديکبيني نقص او بود، سنگيني تحملناپذيري بر دوشش، حجاب ادراکناپذير مادرزادش. شگفتآور مينمود: ميديد که نميتواند ببيند اما قادر نبود به روشني ببيند. هر روز حاشا ميکرد، چهکسي ميدانست سرچشمهي اين حاشاکردنها کجاست: اصلاً چه کسي بود که انکار ميکرد، او يا جهان پيرامون؟ گويي از آن تبار غريب و گمنامي بود که در پيشِ شمايل سهمگين جهان، به مغاک سرگرداني در ميغلتند و يکسره به اقرارند: نميتوانم نام خيابانها را رؤيت کنم، نميتوانم چهرهها را بازشناسم، نميتوانم در را ببينم، يا آنچه را به جانبم ميآيد، من آن کسم که نميبيند هر چه ديدني است. چشم داشت اما کور بود.
نويسنده | هلن سيسكو |
قطع | رقعي |
مترجم | تارا كابلي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 24 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 13.5 * 21.1 * 0.2 |
وزن | 36 |
سال چاپ | 1398 |
هنوز نظري ثبت نشده است