نه راه پس نه راه پيش؛ در پي جنگهاي بالكان در دههي 1990 تانيا لودسيچ و شاگردانش در تلاش براي دريافت اجازهي اقامت، از گروه ادبيات و زبانهاي اسلاوي در دانشگاه آمستردام سر در ميآوردند.
در آن جا تانيا بايد ادبيات يوگسلاوي سابق را به يوگسلاويهاي سابق درس بدهد. آنان، سرگردان در برزخ امن هلند، سعي ميكنند نه فقط دخل و خرجشان را بههم برسانند، بلكه از اين عالم سرگرداني و بلاتكليفي راه به جايي ببرند.
تانيا تصميم ميگيرد براي شاگردانش درسي باعنوان «يوگونوستالژي» برگزار كند و اين خاطرات مشترك و آگاهانه از دوراني زواليافته موقتا سرزندگي و نيروي تازهاي در آنها ميدمد. اما زماني كه رويدادهايي غمانگيز آنان را به مواجهه با پيامدهاي تجزيهي خشونتبار ميهنشان ناگريز ميكند، پيوندهاي شكنندهي همكلاسيها از هم ميگسلد.
«اوگرشيچ، همچون ناباكوف، بر توانايي ما در به ياد آوردن گذشته بهعنوان منبعي براي حفظ هويت اخلاقي و عاطفيمان تاكيد ميگذارد.»
- واشنگتن پست
نويسنده | دوبراوكا اوگرشيج |
قطع | رقعي |
مترجم | نسرين طباطبايي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 320 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 13 * 19.5 * 2 |
وزن | 265 |
سال چاپ | 1398 |
هنوز نظري ثبت نشده است