فرشتهي من، آنا جانم، سلام
اين هم چند خطي براي تو از خبرها و كار و بار روزانهام. هر روز صبح برايت مينويسم و اين نياز من شده است، چون هر لحظهام را به تو ميانديشم. فكرش را بكن، هر شب تو و ماشا «خواهرزادهام»، به خوابم ميآييد. در خوابم با او آشتي كردهايم و من خيلي خوشحالم.
ديروز سرد و حتي باراني بود؛ تمام روز ضعف داشتم و اعصابم بهقدري خراب بود كه به زحمت روي پا بند بودم. باز خوب شد در قطار هرطور شده دو ساعتي را خوابيدم. ديروز مدام خوابم ميآمد. اينجا هم باز قمار... قماري كه از شرش خلاصي ندارم و تو ميتواني تصورش را بكني كه چهقدر پريشانم....
نويسنده | فئودور داستايوفسكي |
قطع | پالتويي |
مترجم | يلدا بيدختينژاد |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 328 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 12.2 * 1.5 * 20 |
وزن | 300 |
سال چاپ | 1396 |
هنوز نظري ثبت نشده است