شيلا لبخند كمجاني زد و رفت نزديك كاناپه. يكباره ايستاد و عقب رفت. مردي كف اتاق افتاده بود. چشمانش نيمهباز و بيفروغ بود. لكه قرمزي روي كت خاكسترياش ديده ميشد. شيلا ناخواسته خم شد. دست گذاشت روي گونههاي مرد. يخ بود. دستهايش هم همينطور. دست كشيد روي لكه كتش و بعد دستش را با وحشت عقب كشيد. در همين موقع صداي در حياط را شنيد... در باز شد و زني مسن و قد بلند آمد تو... شيلا صداي خفهاي از خود بيرون داد. چيزي شبيه به خرخر. زن آمد نزديكتر و با صداي بلند گفت: ـ كسي اينجاست؟...
شيلا: ـ من... چيزه... . زن آمد كنارش و صداي شيلا بريد. بعد جيغ زد: ـ نه، نه. مواظب باش. لگدش كردي... بيا اين طرف... مرده.
نويسنده | آگاتا كريستي |
قطع | پالتويي |
مترجم | مجتبي عبداللهنژاد |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 314 |
نوبت چاپ | 3 |
ابعاد | 11.5 * 1.5 * 19.2 |
وزن | 275 |
سال چاپ | 1398 |
هنوز نظري ثبت نشده است