هركول پوآرو با علاقه و تحسين به دختر جواني كه به داخل اتاق راهنمايي شد نگاه كرد. نامه او به موضوع خاصي اشاره نميكرد. در آن فقط تقاضاي ملاقات شده بود. معلوم هم نبود به چه دليل. رسمي و خلاصه بود. فقط از تميز و مرتب بودن دستخط ميشد فهميد كارلا لمارچنت زن جواني است.
و حالا اين دختر خودش حي و حاضر اينجا بود. زني بلندقد، باريكاندام، جوان در اوايل بيست سالگي. از آن زنهايي كه آدم هر چه نگاه ميكرد باز هم ميخواست بيشتر نگاه كند. لباسش بسيار خوب بود، يك كت خوش دوخت گران قيمت با دامن و خزهاي زينتي. سر و گردني زيبا با ابروهاي پرپشت. بيني و چانه خوشگل و خوش تركيب. بسيار سرزنده و شاد به نظر ميرسيد. بيشتر سرزندگياش بود كه جلب توجه ميكرد تا زيبايياش.
نويسنده | آگاتا كريستي |
قطع | پالتويي |
مترجم | محمدعلي ايزدي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 296 |
نوبت چاپ | 6 |
ابعاد | 11.5 * 1 * 19 |
وزن | 250 |
سال چاپ | 1401 |
هنوز نظري ثبت نشده است