سالها بود كه ديوارهاي خانه رنگ تازهاي به خود نديده بودند.
اكثر پنجرهها در اثر هواي گرم و مرطوب باد كرده بودند و ديگر باز نميشدند. درخشندگي شيشهها، زير لايههايي از چربي و غبار محو شده بود. پنجرههاي مسدود شده از ورود سر و صداي مداوم ترافيك خيابان و همچنين صداي موسيقي عبادي كه شبها در معبدهاي محلههاي مختلف ميشد، جلوگيري ميكرد، به همين دليل هيچ كس براي باز كردن آنها كنجكاوي به خرج نميداد. دروازههاي بلند آهني خانه، سرانجام به وسيله تودههايي از گرانيت و نخالههاي ساختماني كه رانندگان كاميونها روي هم ريخته بودند مسدود شد. به نظر ميرسيد آنها بدخواهانه از غير قابل دسترس كردن خانه قديمي لذت ميبرند. دروازهها زير فشار به طرف داخل ساختمان خم شده بودند، انگار به آهستگي تسليم فشار وارد آمده از دنياي مهاجم بيرون خانه ميشوند.
| نويسنده | آنيتا رائوبادامي |
| قطع | رقعي |
| مترجم |
|
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 408 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | 14.4 * 1.8 * 21.3 |
| وزن | 400 |
| سال چاپ | 1387 |
هنوز نظري ثبت نشده است