سايکوپاتي وضعيتي در سلامت روان است که با رفتار ضداجتماعي مداوم، ناتواني در هم‌دلي و پشيماني، و ويژگي‌هاي برجسته در اولويت‌قراردادن نامحدود خود مشخض مي‌شود. رابرت هِير، از پيش‌گامان مطالعه در خصوص سايکوپات‌ها، آن‌ها را در ابعاد فردي اين‌چنين توصيف مي‌کند: "سايکوپات‌ها شکارچيان اجتماعي هستند که افراد قرارگرفته در مسير زندگي‌شان را از درون محسور، دست‌کاري و بي‌رحمانه زير و رو مي‌کنند و رد وسيعي از قلب‌هاي شکسته، انتظارات برآورده‌نکرده و دست‌هاي خالي به جا مي‌گذارند. آن‌ها هيچ وجدان و احساسي در مورد ديگران ندارند، هر آن‌چه بخواهند خودخواهانه به دست مي‌آورند، هر کاري انجام مي‌دهند و هنجارها و انتظارات اجتماعي را بدون کوچک‌ترين احساس گناه يا پشيماني زير پا مي‌گذارند." جان رانسن، نويسنده، مستندساز و خبرنگار بريتانيايي ـ امريکايي، در کتاب آزمون سايکوپات، پس از تماسي از يک فعال دانشگاهي براي پي‌گيري يک اتفاق عجيب، وارد دنياي معمايي مي‌شود که رفته‌رفته وجوه پنهان آن سر از شخصيت‌هاي مرموزي، از مجرمان خرده‌پا تا سياست‌مداران اثرگذار بر جامعه‌اي بزرگ، درمي‌آورد که مي‌توانند با مهارت بر زندگي اطرافيان و جوامع‌شان سايه‌هايي شوم بيفکنند. گفتم: "البته که سايکوپات¬هاي توي بازار بورس نمي‌تونند به‌اندازه‌ي سايکوپات‌هاي قاتل زنجيره‌اي بد باشند." باب شانه‌هايش را بالا انداخت و گفت: "قاتل‌هاي زنجيره‌اي خونواده‌ها رو به تباهي مي‌کشند. سايکوپات‌هاي تجاري، سياسي و مذهبي، اقتصاد و جوامع رو به نابودي مي‌کشونند." باب گفت اين ساده‌ترين راهکار براي بزرگ‌ترين معماي جهان بود: چرا دنيا اين‌قدر ناعادلانه است؟ چرا اين حجم از بي‌عدالتي اقتصادي بي‌رحمانه، جنگ‌هاي وحشيانه، ظلم روزمره‌ي شرکت‌ها وجود دارد؟ پاسخ: سايکوپات‌ها.