بنيتو سرنو داستان/گزارشي معمايي و وهم آلود درباره ي مواجه ي يک کشتي آمريکايي با يک کشتي مرموز اسپانيايي است که ناخدايش دون بنيتو سرنو نام دارد. به گفته ي مرتون سيلتز، از شارحان ملويل، اين قصه «تلويحا تفسيري از نگرش غالب درباب سياه پوستان و برده داري در ايالات متحده است که، در غايت خود، از وقوع جنگ داخلي ميان شمال و جنوب خبر مي دهد. » سؤال معروف آماسا دلائو، ناخداي کشتي آمريکايي، در آخرين گفت وگوي دو ناخدا، که: «چي به چنين گرد غمي بهت پاشيده؟»، و جواب بنيتو سرنو: - «سياه ها»، يکي از پر آوازه ترين مکالمه ها در سراسر داستان هاي ملويل بوده. اين اثر، با گذر زمان، به نحو فزاينده اي به عنوان يکي از عالي ترين دستاوردهاي او شناخته شده و در عين حال، به يکي از نمونه هاي برجسته ي حضور راوي نامعتبر و گمراه کننده در تاريخ ادبيات بدل شده است، راوي غيرقابل اعتمادي که دائما به سوءتفاهم خواننده دامن مي زند. هرشل پارکر، زندگي نامه نويس ملويل، آن را «اثري ژرف، فشرده و شديدا کنترل شده مي داند، «که به لحاظ فرم يکي از کامل ترين آثار ملويل است.»
قطع | پالتويي |
نويسنده | هرمان ملويل |
مترجم | پيمان چهرازي |
نوع جلد | شوميز |
تعداد صفحات | 132 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | * * |
سال چاپ | 1401 |
هنوز نظري ثبت نشده است