يکي از کارکردهاي اساسي خاطره، ثبت مسائلي است که شايد براي آيندگان مهم باشد. خاطراتي که در هر دوره نوشته ميشود بيانگر وضعيت فرهنگي، اجتماعي و... آن دوره بهشمار ميآيند. علاوه بر اين خاطره خود نوعي آموزش است، آموزش تجربي که خواننده به راحتي ميتواند از آن درس بگيرد. اين ويژگي علاوه بر آن که خاطره را به گنجي عظيم و بزرگ تبديل ميکند که گاه ارزش آن بسيار بالاتر از داستان و شعر است، آن رااز گنج انزوا بيرون ميآورد و به آن نقش تعليمي ميدهد. خاطره به دليل وجه ارتباطي که با مخاطب پيدا ميکند، يعني عرضه خاطره از ضمير صاحب آن به مخاطب، امکان تفسيرها و برداشتهاي ثانوي را متفاوت ميکند. خاطره انتقال ذخاير فکري و تجربه هر فرد به ديگري است و تنها خاطره است که به ما احساس گذشت زمان، فاصله زماني يا عمق زمان را نشان ميدهد. خاطره معمولا فردي است. بازگويي خاطراتي که فردي هستند ولي در يک موضوع مشترکند، آنها را از حالت فردي بيرون آورده و به خاطرهاي جمعي تبديل ميکند. با بازگويي خاطره اولين حلقه ارتباطي ميان خاطره فردي و جمعي ايجاد خواهد شد. مردمشناسي و سفرهاي متعددي که براي ارتباط با مردم و ثبت فرهنگ آنان صورت ميگيرد همواره خاطراتي ميآفريند که ثبت و ضبط آن نه تنها خالي از لطف نخواهد بود، بلکه خود نوعي آموزش است براي کساني که به تازگي پا در عرصه اين علم مينهند. خاطرات مردمشناسان ايران مجموعهاي از يادمانها و خاطرات ميداني پژوهشگران مردمشناسي ايران را دربر دارد.
نويسنده | ژيلا مشيري |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 348 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | * * |
سال چاپ | 1401 |
هنوز نظري ثبت نشده است