امپراتوري کهکشان به مدت دوازده سال بر بيست ميليون سياره ي بشر حکم رانده، اما حالا فروپاشي اش نزديک است. رياضيداني به نام هري سلدون، قرن ها قبل، علمي ابداع کرد به نام «روان تاريخ» که با کمک آن مي توانست آينده را «ببينيد». رياضيات او نشان مي داد که وقتي امپراتوري فروبپاشد، سي هزار سال بربريت و بي تمدني بر کهکشان حاکم خواهد شد تا امپراتوري تازه اي سر بربياورد. سلدون با کمک علم روان تاريخ و گروهي از دانشمندان که بر سياره ي ترمينوس/بنياد مستقرشان کرد قصد داشت کاري کند تا امپراتوري دوم کهکشاني در عرض هزار سال شکل بگيرد. علم روان تاريخ را به هيچ وجه نه مي توان بر روي يک انسان منفرد به کار بست و نه يک انسان منفرد مي تواند آن را تغيير بدهد. رياضيات پشت آن تنها در صورتي جواب مي دهد که پاي تريليون ها و کوآدريليون ها انسان در ميان باشد. اما شخصي ظهور مي کند که وراي رياضيات بشري است... فردي که مي خواهد امپراتوري دوم کهکشاني را در عرض چند دهه بازبسازد و نمي خواهد منتظر طرح سلدون بماند. يک نفر روان تاريخ را به آشوب مي کشد. آيا طرح سلدون هم مثل همان امپراتوري کهکشاني قديم از هم مي پاشد؟ آيا بنياد مي تواند جلو او را بگيرد؟