عقل سليم ميگويد افراد بسيار موفق سه ويژگي مشترک دارند: انگيزه، توانايي و فرصت. اگر ميخواهيم موفق شويم، بايد ترکيبي از سختکوشي، استعداد و خوششانسي داشته باشيم. داستانهاي متعددي در کتاب بده و بستان مؤلفه چهارم را نيز به ما نشان ميدهد؛ مؤلفهاي بسيار مهم که اغلب ناديده گرفته ميشود: موفقيت، شديداً به نحوه تعامل ما با ديگران بستگي دارد.
هر بار که با فرد ديگري سر کارمان تعامل ميکنيم، بايد دست به يک انتخاب بزنيم: آيا سعي ميکنيم تا جايي که ميتوانيم ارزشها و سودها را از آن خودمان کنيم؟ يا بدون نگراني از آنچه در مقابل دريافت ميکنيم، در ارزشآفريني مشارکت ميکنيم؟
در طول سه دهه گذشته، در مجموعهاي از مطالعات پيشگامانه، دانشمندان علوم اجتماعي دريافتند که افراد از نظر اولويتهايشان در رابطهي متقابل (ترکيب مطلوبشان از بده و بستان) شديداً با هم فرق دارند. براي روشنتر کردن اين اولويتها، با دو دسته از افرادي آشنا مي شويم که در دو سوي طيف رابطهي متقابل در محل کارقرار ميگيرند. اسم آنها را گيرندهها و بخشندهها ميگذاريم.
گيرندهها يک نشان متمايز دارند: آنها دوست دارند بيشتر بگيرند تا ببخشند. آنها تعادل رابطهي متقابل را به نفع خود بر هم ميزنند و منافع خود را بر نيازهاي ديگران مقدم ميدانند. گيرندهها معتقدند که دنيا جاي رقابت است، جايي که اگر نخوري، خورده ميشوي. آنها فکر ميکنند براي موفق شدن بايد بهتر از ديگران باشند. براي اثبات صلاحيتشان خودستايي ميکنند و مطمئن ميشوند که اعتبار زيادي بابت تلاشهايشان به دست ميآورند.
در محل کار، بخشندهها معمولاً کمياباند. آنها کفه ترازوي رابطهي متقابل را به سمت طرف مقابل خم ميکنند و ترجيح ميدهند بيشتر از اين که بگيرند، ببخشند. بخشندهها ديگرخواهند و بيشتر روي اين که ديگران چه نيازي به آنها دارند، تمرکز ميکنند. اين اولويتها ربطي به پول ندارند: گيرندهها و بخشندهها براساس اين که چقدر به سازمانهاي خيريه کمک ميکنند يا چه مبلغي از سود کارفرماها را براي خود برميدارند از همديگر متمايز نميشوند. بلکه آنها براساس ويژگيها و اعمالشان در قبال ديگران از هم متمايز ميشوند.
اما در محل کار بده و بستان پيچيدهتر ميشود. از نظر حرفهاي تعداد کمي از ما بهطور کامل مثل بخشندهها يا گيرندهها رفتار ميکنيم و معمولاً سراغ شيوه سوم ميرويم. ما تبديل به برابريطلب ميشويم و سعي ميکنيم تعادلي بين دادن (بخشيدن) و ستاندن (گرفتن) ايجاد کنيم. برابريطلبها براساس اصل انصاف رفتار ميکنند: وقتي که به ديگران کمک ميکنند، انتظار دارند ديگران نيز به آنها کمک کنند و بدينترتيب از خودشان محافظت ميکنند. اگر برابريطلب باشيد به اصل«اين به آن در» اعتقاد داريد و قانون حاکم بر روابطتان، تبادل متقابل لطف است.
به لحاظ حرفهاي هر سه سبک رابطهي متقابل، مزايا و معايب خاص خود را دارند. اما يک سبک وجود دارد که هزينهبرتر از دو تاي ديگر است. در دنياي مهندسي، پزشکي و بسياري از حوزههاي ديگر، کمبهرهترين و غيرمؤثرترين افراد، بخشندهها هستند. به اين ترتيب، اگر احتمال حضور بخشندهها در قعر نردبان موفقيت بسيار زياد باشد، چه کساني در صدر اين نردبان قرار دارند؟ گيرندهها يا برابريطلبها؟
پاسخ اين مهم را در کتاب بده و بستان خواهيم يافت.
نويسنده | آدام گرانت |
قطع | رقعي |
مترجم | مريم حيدري |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 320 |
نوبت چاپ | 3 |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 2 |
وزن | 300 |
سال چاپ | 1400 |
هنوز نظري ثبت نشده است