نويسنده باهوش است و، از اين رو قهرمانهايش واقعي و هوشمندند و، از همان آغاز، با گامهايي عميق و سنجيده، به سوي مداري واقعي پيش ميروند. خواننده ميتواند اين هوشمندي را در هر سطر لمس کند: در گفتوگوها، در توصيفات، در ورود به عمق احساسات و عواطف بشري، در چيرهدستي در ترسيم شخصيت و هدايت وقايع و، از همه مهمتر، در شناخت فضايي که وقايع بر گرد آن و در متن آن روي ميدهند.
غَسّاني کَنَفاني
کوچهها، مثل پاهاي اختاپوسي وحشتناک، او را به همديگر پرتاب ميکردند. او را هر کوچهاي به کوچهاي ديگر چون خود ميسپرد. کوچهها توي هم ميرفتند، منشعب و تنگ ميشدند و دور خود ميچرخيدند. منظرهها تکرار ميشد. خانهها را ديوارهايي به هم پيوسته بود. برخي درها پابرهنه بودند و برخي ديگر پادري داشتند وشَناشيل با زنگهاي غمباري رنگ شده بود شبيهِ فضاي دستههاي عزاداري
نويسنده | غائب طعمهفرمان |
قطع | پالتويي |
مترجم | موسي اسوار |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 400 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 12 * 20 * 2.4 |
وزن | 270 |
سال چاپ | 1399 |
هنوز نظري ثبت نشده است