كتاب چهار جلدي (سن سي و شامبالا) داستان زندگي دختر دانشآموزي است كه در يكي از دهات دورافتاده روسيه متولد ميشود. پدر و مادرش كه در ارتش روسيه خدمت ميكردند به اكراين منتقل ميشوند. وي در آنجا به مدرسه رفته و در سال آخر دبيرستان دچار سردردهاي شديدي ميشود كه بنا به تشخيص پزشكان درد ناشي از تومور بدخيم مغزي وي را بيش از يك سال زنده نخواهد گذاشت.
او كه دختري سرزنده و شاداب و عاشق روابط اجتماعي و مراوده با دوستانش بوده بعد از شنيدن اين واقعيت تلخ براي مدتي دچار افسردگي ميشود و به جز مادرش از بقيه دوستان و اجتماع دوري ميگزيند. از آنجا كه درد دل كردن از اندوه و ترس از مرگ را كاري عذابدهنده براي مادر ميبيند تصميم ميگيرد تا احساساش را به صورت يادداشتهاي روزانه بنويسد. اين كار از بار سنگين اندوه وي ميكاهد و به تدريج معاشرت با دوستان و شركت در كلاسهاي درس را شروع ميكند.
در آن زمان ورزشهاي رزمي و تمركز روي حركات رزمي در روسيه متداول و مورد علاقه جوانان بود.
دخترك در يكي از تمرينات ورزش رزمي شيفته حركات موزون و تمركز و سرعت عمل رزميكاران ماهر ميشود. با مطالعه بيشتر درباره تمركز و انجام تمرينات روحي رواني يوگا، وي انگيزه و روحيه جديدي براي زندگي متفاوتي پيدا كرده و به تدريج از درد و رنج بيماري فاصله ميگيرد.
وي همراه با دوستانش و بهطور اتفاقي با كلاسهاي آموزش تمرينات روحي و مراقبه سن سي استاد قديمي يوگا آشنا ميشود. شخصيت، منش و سبك آموزش استاد سن سي به شدت روي دخترك تاثير ميگذارد و از وي انساني جديد ميسازد.
نويسنده | آناستازيا نوويك |
قطع | رقعي |
مترجم | محمدعلي بهروزي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 90 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.6 * 0.5 * 20.8 |
وزن | 110 |
سال چاپ | 97 |
هنوز نظري ثبت نشده است